مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» شوهر من کووووو؟؟؟!!!!

سلام.وقت بخیر
من واقعا سردرگم شدم.اینجا یه جو مذهبی داره.خواستم ازتون کمک بگیرم
۲۰ سالمه،دانشجوی حقوق اسلامی هستم‌.خانواده مذهبی و تقریبا خشکی دارم
توی چت خیلی اتفاقی بایه آقایی آشنا شدم که همشهریم هم بودن.اما نظامی بودن و چابهار کار میکردن.اول پیشنهاد دوستی توی چت رو دادن،قبول نکردم.بعد از یه مدت حرف از ازدواج زدن،خیلی اصرار کردن و قبول کردم،وقتی اومدن شهرمون همدیکه رو دیدیم،ظاهرا خانواده ایشونم خیلی خشک مذهب بودن،چون وقتی مادرشون عکسمو دیدن گفتن که چون این دختر دست به ابروهاش زده مناسب ازدواج با پسرشون نیست.
منم قبول کردم و دیگه با اون آقا صحبت نکردم.اما ایشون بعد یه روز تماس گرفتن و اصرار کردن که نمیتونن منو فراموش کنن.خواستن که تا وقتی منتقل میشن شهر خودمون باهم رابطه تلفنی داشته باشیم و همو ببینیم...این اتفاق کم کم باعث یه وابستگی عاطفی شد و هنوزم ادامه داره.ایشون گاهی اوقات خواسته های غیرمعمولی دارن(امیدوارم متوجه بشین دیگه) ولی من نمیتونم قبول کنم.
الان نمیدونم این رابطهای که توشم،برای ازدواجه یا یه ددوستی الکی...خودم که قصدم دوستی نبود و نیست.اما ایشونو نمیدونم.
الانم واقعا احساس گناه میکنم.از یه طرف علاقه دارم بهشوت،ازطرفی هم نمیخوام زندگیمو با گناه شروع کنم...ممنون میشم راهنماییم کنین.
سپاسار را رد نکنید. لذا با ایشان بیشتر صحبت کنید و از بیماری و... بپرسید. ناگفته نماند معمولا قند، فشار خون و چربی برای بالای شصت امر عادی است.ضببین هما خانم بعضی وقتا ادم به یکی چندین دفعه فرصت جبران میده اما بازم اگر اشتباه کرد ته دلش دوست داره بازم بهش فرصت بده.اما یکوقت دیگه هست به یک نفر چندین بار فرصت دادی و دیگه خسته شدی جوری که نمیتونی تحمل کنی و میگی عطایش را به لقایش بخشیدم اونوقت دیگه باید به هر قیمتی دل کند و رفت وسلام علیکم، علت خاصی نداشت، شاید تنها دلیلش این بود که احساس کردم مردی لایق است و می توانم از پس این زندگی بر بیایم و شرط خاصی نداشتم، او ابتدا دلیلشرا از این ازدواج مسایل جنسی بیان کرد و همچنین تمایلش برای داشتن فرزندان بیشتر.
در نزدیکی خانه همسر اولش برای من خانه ای اجاره کرده، وقتی پیش منه، یک شب در میان پیشمه البته گاهی اوقات بیشتر میشه، اما ناراحتی بیشتر من اینه که وقتی پیشمه خانواده اش به نوبت باهاش تماس می گیرند و صحبت می کنند
در ضمن گفتم مسئله تنهایی و مشکلات مالی هم مرا رنج میده!
بهتر است به این ارتباطها(هر چند در حد نگاه کردن یا یک پیامک) خاتمه بدهید و اگر ایشان تقاضای ارتباط و دوستی کردند به او بگویید به این ارتباط ها خوش بین نیستی و اگر واقعا قصد ازدواج دارد، از طریق خانواده اقدام کنند،برای اینکه متوجه منظورشان بشوید،شما با او کلا قطع ارتباط یه داستانی هستن که احتمالا شندین اینکه: شما وقتی که وارد یه ورزش میشی استادت ازت خوشش میاد و میبینه که توانش رو داری بین شاگردهاش بیشترین فشار رو به شما میاره شما اولش فکر میکنی که از روی دشمنی یا چیز دیگه ای هست ولی وقتی که حرفه ای شدین میفهمین که چقدر در حقتون لطف کرده که اینقدر بهت فشار اورده که در مسابقات به راحتی اول میشی. این تعبیر من از سختی های هست که هر روز متحمل میشم میگم خدا حتما خیلی دوستم داره که اینقدر داره بهم سخت میگیره به شما هم پیشنهاد میکنم نوع دیدیت به زندگی رو عوض کنی
راجب به ازدواج هم به نظرم باید دنبال یک هم قدم،همراه، بگردی یکی با همین وضع قبولت تا با کمک همدیگه زندگیتونو بسازین پیدا کردنش خیلی سخته ولی ارزش وقت گذاشتن برای گشتن رو داره
ت عزیز شما اول راه جوونی هستی، فکر کردی همه چی تو ازدواجه؟ هر کی ازدواج کرد خوشبخت شد؟تو الان باید توی مسافرت و گردش و تفریح و بگو بخند با دوستات باشیازدواج یه تعهد سنگینیه که تا واردش نشی متوجه نمیشی، بچه بازی که نیستتو از ازدواج فقط سکسشو میبینی و بوس بوس کردنشو میبینیتو این دوره اینقدر انزوا ایجاد شده با این اینترنت و گوشی و اینقدر هم اطلاعاتی که نباید بدونن دارن که دچار بلوغ زودرس میشن و پسر 17 ساله میخواد زن بگیره و به اصطلاح عرایش به جنس مخالف چه در پسر و چه در دختر در اوایل جوانی امری طبیعیه و این کشش به خاطر امر مقدس ازدواجه این در حالیه که اگه انسان مراقب نباشه و به جای رفتارهای عاقلانه به هوی و هوس خود توجه کنه علاوه بر گرفتار شدن در گناه احتمال خراب شدن زندگی آینده وی نیز وجود داره که در این مورد(ضربه های دوستی قبل از ازدواج) توی همین سایت زیاد مطرح شده و خیلی از مراجعین درخواست مشاوره داشته انددر مورد این مسئله نیز چند نکته را در نظر داشته باشید:۱- در بسیاری از موارد میان دختر و پسر قبل از ازدواج عشق و علاقه ایجاد شده اما هنگام اقدام برای ازدواج به موانعی از قبیل مخالفت والدین،اختلاف فرهنگی، نداشتن شرایط ازدواج و... مواجه شده اند و ضربه بزرگی به هر دو وارد کرده است حتی در برخی موارد مشاهده شده که این دوستی ها محدود به خود دو نفر نبوده بلکه با چندین نفر در ارتباط دوستی بوده‌اند که این خود مشکل بزرگتری برای طرف مقابل ایجاد میکند.۲- برای ازدواج حتما ملاکهای اصلی (یعنی ملاکهایی که برای شما قابل چشم پوشی نیست و حتما باید در فرد مورد نظر وجود داشته باشد) و ملاکهای ترجیحی(یعنی ملاکهایی که اگر در فرد مورد نظر شما وجود داشته باشه بهتره و الا اگر هم نباشه میتوان با آن کنار آمد) را مشخص کنید و قبل از اینکه بخواهید به کسی دل ببندید در جستجوی ملاکها باش
اگرم نگرانی تون از این نظره که شناخت کافی نسبت به دخترها و روحیات زنانه ندارید، تواین زمینه خوندن کتابهای روانشناسی که درباره تفاوت های روحیات زنها و مردها نوشته شده و همچنین داشتن ارتباط اجتماعی بالا میتونه مشکل تون رو حل کنه و تاحد زیادی کمک تون کنه
درمورد زندگی بدون عشق هم موافقم که بی روح و بی رنگه به قولی: زندگی بدون عشق مثل چایی بدون قنده، تلخ باید نوشید:-)
ولی خب عشقی که آلوده به دوستی و روابط عاطفی خارج از چارچوب باشه، چه ارزشی داره؟!!!! همه انسانها احتیاج دارن که کسی رو عاشقانه دوست داشته باشن و همچنین توسط تون شخص دوست داشته بشن ، عشق بدن و عشق دریافت کنن. ، ولی همچنین رابطه ای تنها درقالب ازدواج هست که ارزش داره و زیباست وگرنه جز سراب چیزی نیست
شماهم دنبال یه فرد مناسب و.مطابق معیارهاتون برای ازدواج باشید ، نگران شناخت هم نباشید چون تو مراحل خواستگآری تحت نظر خانواده ها و نامزدی، فرصت کافی برای آشنایی دارید و نیازی به دوستی قبل از ازدواج و تحمل آسیبهای اون نیست
امیدوارم هرچه زودتر یه عشق واقعی و پاک رو تجربه کنید موفق باشی که تو دانشگاه با حلقه اومد اون دختر تا حلقه رو دید رنگش سرخ شد و خیلی ناراحت و کلاسو ترک کرد و تا چند جلسه کلاسارو نمیاومد یا اگر می اومد دیر میاومد و زود میرفتهمه اینها رو اولا اینکه وقتی حرف میزنی یه مقدار متوجه باش چی میگی بخصوص که اینجا مینویسی بعدش میتونی یه دور بخونی ببینی چی نوشتی! یعنی چی که افراد این سایت افسرده اند!!؟ دوما اینکه پیشنهاد میکنم بی خیال ازدواج نشو منم مثل تو بودم چندسال اینقدر درگیر درسو کار شده بودم واینقدر احساس موفقیت داشتم که اصلا به ازدواج فکر نمیکردم و فلسفه و مفهوم ازدواج گنک بود برام. ولی الان ازین موفقیتها اشباع شدم وفهمیدم که ازدواج یه نیازه بالاخره خدا ادم رو به دو جنس افریده پس باهر کاری خودتو مشغول و سرگرم کنی بازم یه آنجایی که قصد ازدواج با شما را ندارد و صراحتا هم درباره این موضوع باشما صحبت کرده است، پس چه دلیلی دارد که شما همچنان با او رابطه دارید؟! از طرفی ادامه دادن این رابطه مسأله را حل نمی‌کند در حالی که قطع ارتباط چه بسا منجر به این شود که بیشتر روی موضوع ازدواج تأمل کند. این نکته را همیشه در نظر داشته باشید که همواره پسر طالب است و دختر مطلوب؛ لذا اینکه در دسترس او باشید وضعیت شما را تغییر نمی‌دهد.از سویی دیگر اختلاف ۱۳ سال میان شما بسیار بالاست و خیلی هم نمی‌توان خوشبینانه به این قضیه نگاه کرد. زمانی می‌توان توصیه به چنین ازدواجی کرد که طرفین به دور از هرگونه احساسات و عواطف آنی همدیگر را بخاطر تفاهم و تناسب فکری، اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، فرهنگی و خانوادگی انتخاب کرده باشند و از جهت سلیقه و میزان درک و مهارتهای زندگی اختلاف زیادی نداشته باشند.بنابراین اگر با ایشان رابطه دارید و به امید اینکه با او ازدواج کنید این رابطه را حفظ کرده‌اید، باید عرض کنم که سخت در اشتباهید؛ زیرا ازیک طرف فردمذکور قصد ازدواج با شما را(به هردلیلی) ندارد و از طرفی از آنجایی که در دسترس او هستید و نظرش تغییر نکند و باعث می‌شود که جای طالب و مطلوب هم عوض شود، امّا اگر تصمیم بگیرید که این رابطه را قطع کنید از یک طرف امید اینکه این موضوع باعث تحریک او شود و چه بسا منجر به این شود که بیشتر روی موضوع ازدواج فکر کند و نظرش تغییر کند، وجود دارد. از طرفی دیگر اگر هم واقعا این قطع ارتباط تاثیری در تصمیم فرد نداشته باشد در نهایت چیزی را ازدست نمی‌دهید و زودتر تکلیفتان مشخص می‌شود و بیخودی وقت و انرژی خود را هدر نخواهید داد.با آرزوی موفقیت
ين دليل فكر كردم احسان جان چون اولا همه ما انسانيم و اشتباه ميكنيم و ثانيا در شرايط روحي بسيار بدي بودم كه هر تصميمي ميگرفتم اشتباه بود. بهمين دليل مشاور رفتم كه فردا روزي بگم نه باز فكر و خيال نيفته جونم بگم خب منم اشتباه كردم و ميرفتم طرفش باز )‌
چيزي كه برام مهمه تجربيات بقيه است و اينه اگه قرار بر مثلا بخشيدن و رفتن به اين زندگي باشه لازمه اش چيه؟ چه كارهايي بايد كرد؟ چيارو انجام نداد؟ راه درست رفتاري و فكري و احساسيش چيه.....شان با مراسم ازدواج مخالف نیستند؛ بلکه می‌گویند ساده بگیر تا پس انداز کنی. با توجه به درآمد و حقوق پایین همسرت و با عنایت به اینکه آغاز خوش زندگی است، عاقلانه‌تر این است که مراسم ساده عروسی بگیرید و این کار ثمرات مادی و معنوی فراوانی دارد. مثل: احترام به بزرگترها، قناعت، پیروی از له ایشون قبل این رابطه بمن گفتن و همینطور که توضیح دادم از طرق مختلف سعی کردم واقعیت و بفهمم و تا حد خیلی زیادی فهمیدم.ایشان اصلا اون شخصیت که شما میگی و با چند نفرو نداشته و ندارن و لی این قضیه تو زندگیشون اتفاق افتاده و منکرشم نمیشه شد. میخوام بدونم چرا سابق؟ دلیل جداییتون همین مسله بود؟ مشکلاتتون چی بود؟ اگه فرض کن شرایط منو با همینا که گقتم داشتی چی؟
ممنونم میشم توضیح بدی
نهایتا این که تاخیر از دواج به خاطر نداشتن خونه و مشکلات اقتصادی ناشی از ضعف ایمان هست و بس والا انسان مسلمان وخدا پرست نباید به خاطر این مسائل جابزنه .... امید وارم با امید به خدا ..تاکید میکنم امید به خدا مشکلات اقتصادیتون یکی پس از دیگری حل بشه وازدواج رو به خاطر این مشکلات به تاخبر نندازید ....برای جوانان هستند و باید در امر مهم و خطیر ازدواج دخیل و ناظر باشند.
علاقه پسر به دختر زمانی قطعیت پیدا می کند که از هم اکنون قطع ارتباط شود و رسماً برای خواستگاری و ازدواج اقدام کند و تا زمانی که به دختر وعده و وعیدِ امروز و فردا می‌دهد، هیچ اعتماد و اطمینانی به ایشان نیست و فقط تنها راه اثبات حقیقت، خواستگاری به همراه خانواده است.
یقیناً تنهایی پسر در شهر غریب و نیاز عاطفی و جنسی، انگیزه‌ی ادامه ارتباط حرام شده است و فی الفور باید ارتباط قطع شود و اگر زودتر اقدام نکند حتماً به ارتباط فیزیکی و ... خواهد رسید که در آن زمان برای مشاوره هم خیلی دیر شده است.خواندن ادعیه‌های وارده به خصوص دعای توسل و دعای کمیل، خواندن اذکاری همچون صلوات، استغفرالله ربی و اتوب الیک، ارتقاء دهید.هرچه زودتر با فرد مناسب ازدواج کنید؛ چون اولا: محبت جدید محبت قبلی را کم رنگ می‌کند ثانیا: نیاز شما را به عشق و محبت جنس مخالف رفع می‌کند.شما باید به این هم توجه کنی که شما به او علاقه مند بودی اگر خواستگاری می رفتی جواب او هم مثبت بود؟ و یا خانواده ها موافقت می کردند؟ یا اینکه شاید از نظر آزمایش خون به مشکل می خوردید؟ و دلایل دیگر که شاید باز با خواستگاری هم به او نمی رسیدید.صبوری هست که میشه حلش کرد در وجودشان رونق داده و برای موفقیت های بیشتر آماده سازی نمائید.در پست های قبل نیز در باب عصبانیت و پرخاشگری همسران تذکر دادیم که :چون در دوران عقد هره طرف مقابل تاحدی که به دل بشینه و تمایل به برقراری رابطه عاطفی با ایشون رو در آدم ایجاد کنه ، واقعا مهمه و حتما باید در ازدواج لحاظ بشه ولی نباید تو این زمینه دچار وسواس شد و بیش از حد سختگیری کرد
به نظرمن هدف اصلی از ازدواج تکامله، ازدواج یکی از مراحل اصلی تکاملی انسانهاست و بدون آن طی مسیر تکامل و رسیدن به خدا بسیار دشوارتره، ضمن اینکه همه انسانها برای رسیدن به آرامش حقیقی نیاز به ازدواج دارن و خداوند زن و مرد رو مایه آرامش همدیگه قرار داده
درمورد تحصیلات هم فقط باید کفویت تحصیلی دختر و پسر تا حدی درنظر گرفته بشه و اختلاف خیلی زیاد باهم نداشته باشن
موفق باشیدر قرآن فراوان است و مفهومش این است که خداوند انسان را جفت آفریده و از آموزه های دینی نیز استفاده می‌شود که راه رسیدن به کمال در دنیا و آخرت فقط جفت شدن و ازدواج است.زنی از امام باقر علیه السلام پرسید که می‌خواهم بدون ازدواج به کمال برسم که امام علیه السلام در جوابش فرمودند: این کار را نکن، اگر عدم ازدواج کمال و فضیلتی داشت، زهرای اطهر برای درک این فضیلت و برتری از تو شایسته تر بود[بحارالانوار، ج100، ص219.]؛ یعنی اگر عدم ازدواج برتری داشت الگوی زنان عالم که فاطمه زهرا سلام الله علیها می باشند ازدواج نمی‌کردند؛ در حالی که همه می‌دانیم در سن 8 سالگی به عقد امیر مومنان در آمدند و اهل بیت علیهم السلام الگو و اسوه برای تمام مسلمانان هستند.V عالم. این مطلب را اسلام جلوتر از روانشناسان غربی اثبات و بیان کرده ادرباره انزال زودرس این نکته را عرض کنم که طبیعی است یکی از پیامدهای خودارضایی همین انزال زود رس است که فرد دچار آن می‌شود. انزال زودرس معمولا در افرادى كه مبتلا به خودارضايى به مدت طولانى يا به دفعات زياد مبتلا هستند ديده مى‌شود، بدين معنى كه با كوچكترين تحريك شهوت آلود مانند نگاه كردن به يك صحنه زننده يا شنيدن ماجراى جنسى و حتى خيال بافى و به خاطر آوردن يك خاطره جنسى دچار انزال مى‌شوند. اين بيمارى ناشى از تحريکهاى مكرر مركز كنترل كننده احساسات جنسى است به گونه‌اى كه آستانه تحريك آن كاهش پيدا كرده؛ يعنى اگر در يك فرد طبيعى تحريكهاى شديد و آن هم به مدت طولانى باعث انزال شود در اين گونه افراد با حداقل تحريك انزال صورت مىگيرد.از این رو چنین افرادی می‌بایست از هرگونه دست ورزی و تحریک کردن اندام تناسلی و قرار گرفتن در محیط‌های تحریک زا اجتناب کنند؛ چرا که این دست ورزی و تحریک اندام و قرار گرفتن در محیط‌های تحریک زا، باخود انزال زود رس را به همراه دارد درنتیجه فرد باید دست از خودارضایی بردارد. امّا جهت درمان اين بيمارى در درجه اول لازم است عامل به وجود آورنده آن كنار گذاشته شود و فرد گرفتار كمتر خود را در تيررس عوامل تحريك كننده قرار دهد. معمولا پس از چندين ماه كه اين دستور عملى گردد، مشكل برطرف مى‌شود در غير اين صورت بايد به پزشك متخصص كليه و مجارى ادرار مراجعه گردد تا راهنمايى لازم صورت گيرد.زدواج کنم اما خب خانواده به دلایلی که تو پستای قبلیم گذاشته بودن نذاشتند و بعد از اون گفت عمرا...
مدتی گذشت و آروم که شدم خواستگارارو با روی خوش راه میدادم اما خب تصمیم قطعی نبود و میگفتم حالا ببینم چی پیش میاد(آگاه نبودم).... تا ۴ ماه پیش اوکی شدم باز شرایط یه طوری شد که، هم بدم نمیومدwink هم کیسای خوبی بودن اما خب من به قسمت ایمان دارم. (این حال، چندماه بیشتر نبود) تا الان چندهفته اس که واقعا میگم حیف من(فارق از هر دختر و پسری که پاک زندگی میکنن)و تمایلی برای ازدواج ندارم چراکه اطرافم چنان دختراو پسرای نازی بودن که اصلا بعد از ازدواج حالشون خوب نیس و من دلم کبابه واسه هممونcrying
و همین اتفاقات دلسردم کرده... واجتماع اگه دختری رو پسندیدید، ازطریق خانواده برای خواستگاری رسمی از ایشون اقدام کنید، خواستگاری سنتی هم اگه فرصت شناخت کافی برای خودتون درنظربگیرید روش خوبیه و میتونه موفق باشه
به حرف دوستاتون هم توجه نکنید مگه چقدرمیشه با صیغه و روابط دوستی خارج از نظام خانواده ، روزگار گذروند آدم احتیاج به یه زندگی باثبات و با آرامش داره، پس فقط به فکر ازدواج باشید،نگران عشق هم نباشید، عشق خودش دربستر ازدواج جاریست:-)
عاشقانه و شاد زندگی کنید
موفق باشیدخواستگار و تحت نظارت خانواده‌ها می‌توانید رابطه کنترل شده‌ای داشته باشیدو ازهمدیگر شناخت پیدا کنید؛ این کار پیامدهای سوء رابطه را به حداقل می‌رساند.قا من اصلا از شما خوشم نمیاد.
ولی سعی کن انقدر پشت سر هم ابراز علاقه نکنی به کسی تجربه ثابت کرده باید بعضی هارو گذاشت تو خماری تا کمبودت رو حس کنن اونوقت قدرت رو بیشتر میدونن.
تگی به طرزفکر خودتون داره
درمورد چهره هم باید ببینید که چهره برای شخص شما چقدر اولویت داره، اگه جز خانم های بصری هستید، به دل نشستن چهره طرف مقابلتون از اهمیت زیادی برخورداره ولی اگه مبنظر من اول از همه با خودتون کناربیاید ببینید میتونید این قضیه رو ندید بگیرید یا نه؟ اینکه بعدها وقتی دستشو گرفتید این حس که کس دیگه ای هم دست خانم رو گرفته ازارتون نمیده؟ اینکه تو روابط زناشویی تون تصور بودوقتی احساسی به قضیه صیغه موقت نگاه میکنم می بینم واقعا ثوابه ها چون اینطوری هم خودم ساپورت مالی میشم و هم اون بنده خدا آقاهه از شهوت سیراب میشه اما وقتی منطقی نگاه میکنم میشه حکایت همین پرسشگر عزیز. اصلا تموم اون پسرهای مجرد به دردنخور تن پرور فرار از زیربار مسولیت صیغه دوست که شرایط ازدواج مثل شغل، پس انداز یا مسکن و... رو ندارند نشسته اند توی خونه یا لب جوی آب دم در خونشون و نمیگن ما هیچی نداریم! هی میگن اوووی زمونه چه خراب شده!! آی دخترها پاک نیستن نمیشه بهشون اعتماد کرد! وای دخترها پرتوقع شده اند نمیشه خواستگاریشون رفت! از ازدواج می ترسیم!!
متاهلاشم که دیگه بدتر یا همگی توی این شبکه های اجتماعی درحال چرخیدن هستن و در جستجو و تکاپو برای پیداکردن دخترصیغه ای، اونایی هم که عضو نیستن تا موقعی که پول ندارند و فقیرند زن بیچاره شون به پاش و نداری اش میسوزه و میسازه و چشمتون روز بسعی کن فقط به عنوان یه کیسی که ممکنه بیاد خواستگاری ببینیش چون یا ممکنه هیچوقت بهت پیشنهاد ازدواج نده یا هم اگه پیشنهاد داد شاید ببینی اون چیزی که فکر میکردی نیست و خانواده اش جالب نباشن.
ولی اگه عاشقش بشی خیلی بده اونوقت حتی اگه بهت محل هم نذاره باز تو میخوای یه جوری باهاش سرگرم بشی و یا اگه اومدن خواستگاری و شرایطش مناسب نبود به خاطر عشق چشمت رو روی ایرادهاش ببندی.
از من به تو نصیحت تو محیط کار و درس زیاد از این اتفاقها میفته سعی کن بازنده نباشی تو قراره یه عمر تو محل کارت باشی کاری نکن خاطره بدی از اونجا برات بمونه ممکنه همین محل بعدا بشه محل تحقیق خواستگار شما و اگه یه نفر بگه شما قبلا با همکارتون رابطه داشتین اونوقت خیلی بد میشه.
نگی.
این اقا معلوم نیست کلاهبرداره یا خانوادش مشکل دارن یا خودش مشکل جسمی داره مثلا بری سر قرار ببینی پاهاش مشکل داره یا شش تا انگشت داره ....
وقتی علاقه قبلیت هم یه طرفه بوده پس معطلش نشو برو به همون خواستگارت برس.
لازم نیست شما این اقارو قانعشون کنین بگو من دخترم یه سنی برای ازدواج دارم میخوام این رابطه ای که با این آقا پسره در فضای مجازی برقرار کردید،اولا:شما او را فضای مجازی می شناسید نه در فضای واقعی،پس شناخت کاملی نیست.
۲.احتمال اینکه حرف هایش دروغ باشد،بیشتر است.
۳.اینکه وعده سال آینده را داده،خوب اگر مشکلش حل نشود،و جلو نیاد شما چی کار می کنید؟
۴.شما بدون اینکه کسی را به خوبی بشناسید و از خانواده اش تحقیق کنید،به قول و وعده او جواب مثبت داده اید، و او را پذیرفته اید این رفتار صحیح و منطقی نیست(و در حقیقت شما نباید بین موضوع را با مادر تان در میان بگذارید،و از او(اقا پسره) هم بخواهید که با خانواده اش مطرح کند.
۲.به طور قاطع بیان کنید که مشخصات و محل زندگی خودشان را برای شما توضیح دهند تا خانواده شما از آنها تحقیق کند(اگر راضی به این کار نشد،می توانید شک کنید که ایشان قصد وصلت با شما را ندارند،حواستان باشد که هر بهانه ای هم بیاورد قبول نکنید)
۳.بعد از تحقیق و شناسایی هویت ایشان، می توان تا حدودی شناخت خوبی پیدا کرد.(اگر ذره ای دروغ کشف شد،به درد زندگی نمی خورد،حتما فراموش کنید)
۴.از او بخواهید که برنامه خواستگاری را در همین ایام انجام دهد(احتمالا بهانه های مختلفی را بیان کند،قبول نکنید،از او بخواهید که رسما برنامه خواستگاری را انجام دهد،سعی کنید خواهر گرامی حرف ها و وعده های او را نپذیرید، و راضی نشوید)
۵.مطرح کنید که اگر علاقه ای به خواستگاری با شما را ندارند،شما تصمیم دیگری برای زندگی خودتان بگیرید(اشاره کن که خواستگار دارم و خانواده علت رد کردن را از من می پرسند،من هم حقیقت را گفته ام،اگر نمی خواهید من نمی توانم صبر کنم)
۶.منتظر بودن برای او و زود باوری به قول و وعید ایشان به نظر می رسد معقول و منطقی نیست(سرنوشت شما شوخی نیست،سعی کنید با عقل و تدبیر تصمیم بگیرید،هر تصمیم احساسی و دور از واقعیت پشیمانی دارد)
۷.پنهان کاری های اینجوری به مصلحت شما نیست.
۸.اگر احساس کردید باز بهانه می آورد، و این شک و تردیدها هم محفوظ است و با تحقیق مشخص شد که چنین شخصیتی نیست (یعنی حرف هایش دروغ،خانواده آنچنانی ندارد و...)به طور کلی رابطه با او را قطع کنید.
و به خواستگارهای خوب که همشهری شما هم هستند بعد از تحقیق و بررسی ملاک های ازدواج خود و ایشان اقدام به ازدواج کنید.
(ضمن اینکه رابطه با نامحرم شرعا حرام است و لو اینکه با چت باشد)
با آرزوی موفقیت وسلامتیر هم واضح گفتی زن من میشی گفته نه که حرف زن یکی هست محاله نظرش عوض بشه.
هنوز الحمدلله نه من و نه فکر کنم هیچکدوم از دخترای کشورم اینقدا روشنفکر و منورالفکر نشدیم که دوسه سال با یه اقایی باشیم دل و قلوه بدیم بعدش هم بگیم اوووومشکل اینحاست زندایی بندن به طرز فکر پرسشگر حق می دم. ببین عزیزم تا چندسال ممکنه فکرت همینجوری بمونه و احساس نیاز به ازدواج در خودت پیدا نکنی اما عزیزم وقتی دوستان دور و برت ازدواج کردن و رفتن، برادر و خواهراتم ازدواج کردن و رفتن، در و همسایه و دوست و آشنات رفتن، والدینت پیر و سالخورده شدند کم کم احساس تنهایی به سراغت میاد و نه به خاطر هوس و شهوت بلکه به خاطر داشتن یک همراه که فقط درکت کنه و باهات باشه احساس نیاز به ازدواج پیدا می کنی که اون موقعه که مثل الان دیگه نمی تونی راحت اینجوری صحبت کنی و اصلا و ابدا به کچلی و کوری پسره اهمیت نخواهی داد و بیشتر به درونیاتش توجه خواهی کرد ک آیا میتونه تو رو درک کنه یا نه.
همه این چیرها که نوشتی و درسته و این پیام رو میرسونه که هنوز آمادگی پذیرفتن ازدواجو نداری و میخای فعلا با خودت و خدا خوش بگذرونی اما مواظب گذشت زمان باش خ خ خ زود میگذره و سوژه به دست مردمی که اکثرشون نادان و کم سواد هستن و دنبال پیگیری شوهرنکردنت بشن نده .
نمود دیگرمزاحم نشوید حالابایدچ کنیم ازتون کمک میخوام خانواده اش فقط حاضرنددخترشان راتهران کنارخودشان داشته باشن من میتونم کارکنم شرایط جورکنم علاقه بی حدواندازه بهم داریم من میخواهم خوخیلی مواظب با چون هنوز تو خانواده ها اختلاف سنی معکوس جا نیفتاده به خصوص تو شهرستان ها!!! البته گاهی پسرهای شهرستانی بهتر بلدن خانوادشون رو راضی کنن ولی اگه مطیع خانواده باشن تقریبا راضی کردن خانوادشون غیر ممکنه.
از نظر قرار گذاشتن بیرون که بهانه میاره یه دلیلش میتونه مشکل مالی باشه یعنی دلش میخواد با ماشین با شما بره بیرون یا یه رستوران خاصی مد نظرش هست که توان مالیش رو نداره البته ممکنه شما توقع زیادی نداشته باشی ولی شاید اگه اون ادم با فکری باشه اینطوری فکر کنه.
بدبینانه ترینش هم که بیرون نمیاد باهات اینه که کلا سرکار هستی.
اتفاقا یه دو تا قرار بیرون به شما خیلی کمک میکنه که درست تصمیم بگیرشما حدود دو سالی از من کوچکتری. من تجربه یک زندگی مشترکی رو دارم که از بیرون و ظاهر امر همه به به و چه چه می کنند و میگن خوش به حالش ولی واقعیت زندگیم رو فقط خودم میدونم. منم ۳۰ سالم بود که ازدواج کردم و توی اون دوره فکر می کردم اگه این خواستگارم بره دیگه باید تا اخر عمرم تنها باشم.افسوس که متاسفانه امثال من تو جامعه امروز ما کم نیستن و به خاطر جو مسموم جامعه و فشاری که از همه طرف روی دخترای ازدواج نکرده هست حاضر بودم به هر قیمتی ازدواج کنم. خواهر گلم تو و هر کدوم از دخترای این سرزمین که ازدواج نکردین، توی هر سن و سالی که هستین مهم نیست، قدر خودتونو بدونید از اصول خودتون کوتاه نیاین.به خدا اگه بی شوهری هست علتش اینه دخترامون توی جامعه امروز اونقدر مسئولیت پذیرو با جنم و با عرضه شدن که همسر هم تراز و به اصطلاح کفو خودشون پیدا نمیشه وگرنه اگر قرار باشه تنها شرط ازدواج مذکر بودن باشه که فت و فراوون ریخته...
اصلا اینکه حتما ازدواج کنی برات مهم نباشه اگر با یک فرد لایق ازدواج کردی که خداروشکر اگرنه هرگز به خاطر نگاه بد جامعه به دخترای مجرد سن بالا تن به همانطور که خودتان هم می‌دانید بخش زیادی از این مشکل با ازدواج حل می‌شود؛ چرا که علت عمده این خودارضای می‌تواند ناشی از نیاز جنسی باشد که در خود احساس می‌کنید. لذا این تنها با ازدواج درست و منطقی حل می‌شود. از این رو اینکه خانواده برای ازدواجتان همکاری می‌کند و از شما می‌خواهد که جهت ازدواج اقدام کنید این را به فال نیک بگیرید؛ امّا اینکه شما در برابر درخواست آنان واکنش منفی نشان می‌دهید و به هرترتیب از ازدواج گریزان هستید بخشی از ان ناشی از نداشتن مهارت های زندگی است و بخشی ناشی از پیامدهای خودارضایی است که فردی که طولانی مدت دچار آن می‌شود از هرگونه ازدواج و برقراری رابطه هراسناک و گریزان است.امّا باید توجه داشت که جدای از اینکه خودارضایی گناه بزرگی است، بخشی از درمان این مشکل با ازدواج حل می‌شود لذا نمی‌توان از آن گریزان شد.اینکه در میان خانواده و فامیل شما مرسوم است که زوجین تا دوسال در عقد بمانند، شیوه درستی نیست. طبیعی است که این دو سال مدت زیادی است. لذا شما می‌توانید در برابر خانواده خود دست بالا را بگیرید؛ بدین صورت که بدون خجالت به آنان بگویید که به شرطی ازدواج می‌کنید که مدت عقد مثلا بیشتر از ۶ماه نباشد(البته بستگی به خودتان دارد که چه مدتی مدنظرتان باشد) در آن صورت چه بسا با شرط گذاشتن برای خانواده می‌توانید این مسأله را عملی کنید. اگر هم خجالت می‌کشید در مورد مدت عقد با خانواده صحبت کنید می‌توانید با یکی از اعضای خانواده‌تان که بیشتر احساس راحتی می‌کنید این موضوع را بگویید و او هم این موضوع را به خانواده منتقل کند. امّا درباره انزال زودرس این نکته را عرض کنم که طبیعی است یکی از پیامدهای خودارضایی همین انزال زود رس است که فرد دچار آن می‌شود. انزال زودرس معمولا در افرادى كه مبتلا به خودارضايى به مدت طولانى يا به دفعات زياد مبتلا هستند ديده مى‌شود، بدين معنى كه با كوچكترين تحريك شهوت آلود مانند نگاه كردن به يك صحنه زننده يا شنيدن ماجراى جنسى و حتى خيال بافى و به خاطر آوردن يك خاطره جنسى دچار انزال مى‌شوند. اين بيمارى ناشى از تحريکهاى مكرر مركز كنترل كننده احساسات جنسى است به گونه‌اى كه آستانه تحريك آن كاهش پيدا كرده؛ يعنى اگر در يك فرد طبيعى تحريكهاى شديد و آن هم به مدت طولانى باعث انزال شود در اين گونه افراد با حداقل تحريك انزال صورت مىگيرد.از این رو چنین افرادی می‌بایست از هرگونه دست ورزی و تحریک کردن اندام تناسلی و قرار گرفتن در محیط‌های تحریک زا اجتناب کنند؛ چرا که این دست ورزی و تحریک اندام و قرار گرفتن در محیط‌های تحریک زا، باخود انزال زود رس را به همراه دارد درنتیجه فرد باید دست از خودارضایی بردارد. امّا جهت درمان اين بيمارى در درجه اول لازم است عامل به وجود آورنده آن كنار گذاشته شود و فرد گرفتار كمتر خود را در تيررس عوامل تحريك كننده قرار دهد. معمولا پس از چندين ماه كه اين دستور عملى گردد، مشكل برطرف مى‌شود در غير اين صورت بايد به پزشك متخصص كليه و مجارى ادرار مراجعه گردد تا راهنمايى لازم صورت گيرد.و میخای چکار کنی؟ به پسرای الان نمیشه اعتماد کرد والا اگه با یکی دوست بشی و به پاش بمونی به نظرم راه اشتباهی نرفته باشی(اخروی رو کار ندارم فقط دنیوی رو گفتم). البته معمولا پسرها بعاگه مردی، زنی رو بخواد، همه کاری برای رسیدن بهش میکنه....با دست خالی هم میاد جلو....اگه اندکی اعتقاد داشته باشه از مسیر الی الله خارج نمیشه و رابطه خارج از چهارچوب ازت نمی خواد.....به این ایمان داشته باش که اکثر آقایون (مخصوصا تو آشنایی های نتی) تو لحظه حرفی میزنن که زده باشن، یعنی تو فضای عشقولانه ای که مثلا بوجود میاد و البته نظارتی روش نیس، خیلی حرفا رو میزنن صرفا برای که گفته باشن (این نشأت در تفاوت های فیزیکی و روحی زن و مرد داده)، در حالیکه اون حرفا تو عمق جان شما عزیز دل من، می شینه و باور میکنی و با همه وجودت ابراز می کنی...ولی این کجا و اون کجا....بیبن عزیزم، این روابط به هیچ وجه قابل کنترل نیست، یعنی ممکنه شما اولش مقاومت کنی در برابر خواسته ایشون، ولی به دلیل ابراز علاقه مکرر ایشون و خب طبیعت سمعی بودن عموم دخترخانوما، خودتم دیگه کم میاری.....و اونوقت دیگه خیلی دیر میشه....شما دیدار حضوری داشتید و خدای نکرده اگه اتفاقی بیفته، خونواده ایشون، الان نظر مثبتی نداشتن، فک میکنی بعدش چی میشه دوستم؟؟
ببین آبجی،
به نظرم هرچه زودتر این رابطه رو قطع کن، اگه اومد خواستگاری رسمی قدمش رو چشم، اگه نیومد به هیچ وجه به این اشک تمساح ریختنا و ابراز علاقه کردنا، توجه نکن..
می دونم و می فهمم که درگیر رابطه شدی و سخته، سخته بخوای دل بکنی، همه مون می دونیم به این چیزا توجه داری، ولی شنیدنش از زبون یه دوست، شاید بتونه کمکی بهت بکنه.... همه این روزا تموم میشه....به شرطی که بخوای و خودتو دوست داشته باشی عزیزم... شک نکن که برای زیستن، دوقلب لازم است...
قلبی که دوست بدارد...قلبی که دوستش بدارند...
وهیچ چیز جای دوست داشتن حقیقی رو نمیگیره....اونچه که خدا می پسنده:)) ایمان داشته باش که خدا خیلی دوست داره دوستم... و مثلا در حد ۲۰-۳۰ درصد باشه شاید بشه با صحبت و توافق حلش کرد که البته ضمانتی برای تداومش وجود نداره. با این حال در مورد احتمال تغییر باید گفت: هر چند احتمال این وجود داره که ایشون تغییر کنه؛ اما به همون میزان و بلکه بیشتر از این، احتمالش هست که تغییر نکنه؛ حتی اگه طی جلسات خواستگاری و اشنایی قول به تغییر بده.بنابراین شما برای اینکه بتونی تصمیم بگیری، بهترین کار اینه که عشق و علاقه رو کنار بزاری و ایشون رو با همین شرایطی که داره مورد بررسی قرار بدی. اگه دیدی با همین شرایطی که الان داره می تونی قبولش کنی، می تونین با هم ازدواج کنین؛ چون اگه احیانا ایشون تغییر نکرد، شما از قبل خودت رو آماده کردی و مشکل ناسازگاری پیش نمیاد. اما اگه دیدی نمی تونی با این شرایط کنار بیای، بهتره همین الان فکرش رو از سرت بیرون کنی و به فکر ازدواج با یکی دیگه باشی. خیلی هم نگران این نباش که نتونی فراموشش کنی. با پیدا کردن یه مورد مناسب توسط خانواده که از لحاظ های مختلف با شما تناسب داشته باشه، کم کم عشق و علاقه جدید در شما ایجاد خواهد شد و باعث کم رنگ شدن و از بین رفتن عشق قبلی میشه.
به نظرم به این خانوم حق بدین چون ازدواج به اندازه کافی برای دخترها استرس داره که میخوان وارد یه دنیای جدید بشن و از خانوادشون جدا بشن حتی اگه همسایه دیوار به دیوار ماماناینکه گفتید طلا، مهریه و جهیزیه حق همسرتونه عرض کنم جهیزیه . مهریه بله حق همسر می باشد اما طلا جزه نظر من شما باید بری خدارو شکر کنی که از دست همچین جونوری خلاص شدی وقتی این اقا همچین حرفی بهت زده و گفته حالا با هم باشیم یعنی از اول هم نیتش ازدواج نبوده حتی اگه بهترین دختر هم میرفت سر قرار باهاش باز هم نیت ایشون فقط سواستفاده جنسی بوده بازم شکر خدا که به این واضحی گفت حالا اگه یه ادم عوضی تر از این اقا بود میگفت به به چه دختر خوشگلی و ... بعدم کارش رو که میکرد میرفت دنبال کارش و بی ابروییش برای تو میموند.
مطمئن باش مشابه این اتفاق ها برای همه دخترها تو طول دوران مجردیشون اتفاق میفته که ادم هر وقت یادش میاد میشینه حرص میخوره انقدر بعضی از پسرها اعتماد به سقف دارن که نگو مورد بوده شبیه قاتل بروسلی بوده و قد کوتاه و صورت جوش جوشی و هیکل گنده عاشق بهترین دختر دانشگاه شده تازه صد تا شرط هم میخواسته واسه دختره بذاره البته دختره تا صد سال هم بهش نگاه نمیکردها ولی بعضی از اقایون کلا تخیلشون خوبه و با همین اعتماد بنفس زنده اند. کم پیدا میشه مردی واقع بین باشه.
بعدم یادت باشه وقتی یه چیز تلخ میخوری اگه صد تا لیوان هم اب بخوری فایده نداره باید یه چیز شیرین بخوری تا اون تلخی از بین بره.
به نظرم باید یه تجربه جدید داشته باشی و این دفعه هم سعی کن انتقادت رو به مربا تشکر از پاسخ شما باید بگم من یه مشکل دیگه هم دارم و اون اینه که تعدادی از همکارای دیگم میان و از اون پیش من تعریف می کنن و یا اظهار می کنن که خیلی بهم میان واقعا برام داره شرایط سخت میشه خواهش می کنم کمکم کنید در ضمن من اصلا در باره علاقه خودم به جز مادرم به کسی چیزی نگفتم (ایشون یه بار به مدت ۱ساعت دیدنش) به نظر مادرم هم کیس نسبتا مناسبیه اما واقعا روم نمیشه از واسطه ای استفاده کنم چون نمیخوام خودم رو کوچک کنم جلوی کسی.
ی نیست،اقدام نکنید و رابطه را قطع کنید)موفق و موید باشید
کنم و بعد یه ذره ابغوره میگیری که من تو رو خیلی دوست دارم ها ولی متاسفم که خانواده راضی نمیشن اینطوری کمتر بهش بر میخوره.
به منت کشیش هم اهمیت ندین که راحت تر بتونید فراموشش کنید زندگیز اعتماد شما به گروه مشاوران‌"رهروان ولایت"‌متشکریم. انشاءالله منشاء خیر ‌و‌ سعادت برای شما باشیم.
اصل اولیه و ملاک اصلی در ازدواج این است که طرفین موافق ازدواج و تمایل و اشتیاق به همدیگر داشته باشند تا بتوانند بنیان زندگی را مستحکم کنند. طالب بودن مرد بسیار مهم است؛ ولی در صورتی که طرفِ مقابل تمایلی نداشته باشد، قطعاً بعد از مدتی با مشکل اساسی روبرو خواهید شد.شما به عنوان مرد، خواستگار و طالب، بیش از وظیفه عمل کرده‌اید و بیشتر از این به صلاح نیست. البته شاید واقعاً دلیل قانع کننده داشته باشد و صلاح نمی‌داند به شما بگوید و مثلاً همان طور که گفته -به هیچ مردی علاقه ندارد به جز پدر و برادرش- شاید اصلاً شما را دوست ندارد و در رودربایستی مانده است و نمی خواهد مستقیم بگوید که احیاناً شما دل شکسته شوید. احتمال دارد که دچار بدبینی و سوء ظن نسبوقتی آینده ی شغلی خوبی دارن و تحصیلاتشون هم خوبه که دیگه نباید نگران اوضاع مالیشون باشین، چون در آینده ی نزدیک به شرایط مالی خوب میرسن.
از لحاظ قیافه هم باید خدمتتون عرض کنم، خوش چهره ترین پسر دنیا هم که بیاد خواستگاری خانوما انقدر ریز بین هستن که بالاخره یه ایرادی ازش میگیرن. خیلی کم پیش میاد چهره ی یه آقایی تو خواستگاری به دلتون بشینه، با گذشت زمان، براتون عادی میشه.(چون به اندازه ی کافی جذب خصوصیات اخلاقیش شدین)
موفق باشید.
وز تو جامعه هستن که به چادریها احترام بیشتری میزارن.شما با این فکر و عملت داری سوءظن تو جامعه رو بیشتر میکنی...دیگه آقایون به هیچکس نمیتونن اعتماد کنن..همین الان با یه درصد بسیار بالا تمام دخترها رو اهل روابط قبل ازدواج میدونن، به نظرت تقصیر کیه؟
بین همین دوستان سایت کلی دکتر و پزشک و مهندس داریم، شما چنددفعه نکه دختر خونسردی هستی در مورد این موضوع خیلی خوبه یه دخترهایی چراغ سبز رو یه سره روشن نگه میدامن از اون خانم جدا شدم ولی همیشه دوستش داشتم و خیلی با هم دوست بودیم ولی متاسفانه اون با دروغ اومد بود جلو و متاسفانه تر اینکه مدام دروغ میگفت و من نمیتونستم با یک آدم دروغگو ادامه بدم چون مدام درگیر اینمام عرایضتون اوکیه... اما در رابطه با جمله اخر: من از ۱ سال پیش (تمام دخترای هم سن و سالم و به طور کل همه دخترای فامیل مزدوج شدن) قید نه تنها حرف بلکه نگاه همه آدمایی که دنبال سوژه واسه گذران اوقاتشون هستنو، زدم
کاملا با احترام به تک تک افراد اینچنین گفتم: هرکسی حد خودشو بدونه زندگیا قشنگتره:))
هیچچی دیگه گاهی با یک نگاه پراز حرف من یا با سکوتم دستشون اومده و نگاهشونو از نیش زدن به زندگیم کوتاه کردن...
من خوشحالم که حرف هیچ بشری نمیتونه زندگیمو تحت الشعاع منفی قرار بده
اولش بی نهایت سخت بود و مدام اشک و اعصاب خوردی اما با تمرین تونستم و الان دنیا هم جمع بشنو بسیج پیگیری شوهرنکردنو ... بشن یه تنه حریفم چون پشتم به خدایی گرمه که نگاهش رو تموم لحظه هامه و این قدرتمندم میکنه:))
یا حقسفانه خوب مشاوره نمیدن.
و اینکه خیلی بر اساس ظاهر آدمها و موقعیتهاشون تصمیم نگیر همسرم من هیچ کس یک درصد هم نمیتونست احتمال بده که قبلا رابطه نامشروع داشته چون هم از حجاب خیلی خوبی برخوردار بود و هم موقعیت تحصیلیش به گونه ای بود که نمیشد حدس بد دربارش زد و خیلیها به من و انتخابم احسن میگفتن.
باور کن من هنوزم اون دوست دارم و دلم براش تنگ شده ولی اون جهنمی که اون برام ساخته بود داشت من نابود میکرد. و دیگه نمیخام به اون وضعیت برگردم.
این نکته را هم در نظر بگیر مورد تو بکارت نداشته و تا حدودی مجبور بوده که به تو بگه هرچند میتونسته ترمیم کن ولی باز هم امکان تشخیصش توسط متخصص بوده خیلی مهم بفهمی که هرزگی نکرده چون رابطه جنسی زمانی که تجربهش آدم پیدا کن خیلی سختر میشه کنترل کردنش.
ولی من به یه موضوع خیلی اعتقاد دارم اینکه شما هنوز امادگی ازدواج نداری تا موقعی که ادم این حس رو داره نباید ازدواج کنه تا اینکه حس کنه یه کمبودی داره تو زندگیش اون موقع خیلی ازدواج موفق تری داری تا الان بخوای بدون شناخت و دلیل ازدواج کنی.
همین که میگی دوست و رفیق زیاد دارم خیلی عالی هست برای تجربه کسب کردن فقط مواظب باش منم خیلی دوست و ر فیق زیاد داشتم خیلی تجربه کسب کردم ولی فهمیدم که همشون فقط برای منافعشون با من دوست بودن و وقتی جلوشون وایستادم خود واقعیشون رو نشون دادن واقعا خیلی مواظب مردم باش انقدر انرژی بد به ادم میدن که حد نداره همین که شمارو از ازدواج منصرف میکنن یعنی اینکه ادمهای بخیلی هستن.
ز سوی جامعه و مردهاست..امان از روزی که شما آقایون با همسرتون اختلاف پیدا کنین...دیگه راه، کلک، انگ، و غیره تو دنیا نیست که بخواهین برین تا حق نفقه و مهریه زنو ندین...که اکثرا هم در ندادن مهریه موفق هستینر مورد عصبانیت و کنترل خشم هست، مطالعه کند.(یا شما آماده کنید و در اختیار او بگذارید،یا با هم بخوانید)
به جای غرور و منم منم گفتن،یاد بدهید تواضع و ادب را جایگزین کند،چرا که هم خدا دوست دارد و هم خلق الله(چون یکی از منشا عصبانیت غرور و منم منم گفتن است)
از دوستان بددهن و عصبی او را حتما جدا کنید.شکل عدم هماهنگی شما و خانواده برای رسیدن به نقطه مشترک است.مطمئن باشید به این منوال اگر بگذرد همه فرصت های شما سوخت خواهدشد. آمدن خواستگاری بعد از این خواستگار را احدی نمیتواند تضمین دهد . هیچکس نمیتواند بگوید این را رد کن بهتر خواهد آمدلذا ابتدا با خانواده یک صحبتی بشود که به محض آمدن خواستگار به او اجازه دهیم رسما حاضر شود تا نیاز نباشد شما به عنوان ارباب رجوع بروید یا اینکه هر کسی جداگانه درمورباز خوبه شما میدونی برا چی مجردی!کاش همه مشکلات مسائل مالی بود.
من نه مشکل مالی دارم نه اعتقادی و اخلاقی.کار خوب و خونه وماشین و خانواده معتقد و پدریچن وقت پیش میگفت شیطون سعی میکنه آدما رو همیشه تو دو حالت نگه داره: ناامیدی و غرور
این دوتا حالت اساس و منشا گناه هستن تو خیلی موارد..برادرمن! دور شدنتون از دوستانی که ارشون خیلی چیزای خوب رو یاد گرفته بودید یه امتحانه برا شما
امتحانی که خیلی سخته. سخت از این جهت که الانه که باید نشون بدید چند مرده حلاجید اینکه اون چیزایی که در کنار دوستاتون یاد گرفتید و باهاش ارامش رو درک کردید صرفا یه هیجان بوده یا نه درونی شده درتون
مرحله سختی رو دارید میگذرونید اما بدونید اگه بتونید خودتونو حفظ کنید و همین الان در همین لحظه از ادامه گناه دوری کنید و ناامید از درگاه خدا نباشید ثمره اش رو هم الان و هم تو زندگی ایندتون میتونید ببینید
این عذاب وجدان بعد گناه رو دست کم نگیرید خدا رو شکر کنید که اینقد غرق نشدید که به مرز بی تفاوتی برسید و بعد از اون نعوذ بالله به انکار خدا ! برگردید سمت خدا بگید خدایا اشتباه کردم از سر ندونستن بود و نادونی نه عناد و دشمنی
شاید حرفام خیلی کلیشه ای باشه براتون و بگید اینا که نمیدونن من دارم چی میکشم منم یه جوونم تو سن و سال شما و مشکلاتی از نوعی دیگه
زندگی ذاتش با غمه اینکه فکر کنیم یه روزی میاد که زندگیمون بی مشکل باشه یه فکر اشتباهیه برادرمن
نیاز به ازدواج دارید این حقتونه که ازدواج کنید شما یه تکون به خودتون بدید خدا برکت یمندازه تو این حرکتتون..
یه کار نیمه وقت رو پیدا کنید کم کم شرایطتونو مهیا کنید تو دانشگاهتون هم بسپارید براتون مورد خوب اگه بود معرفی کنن
برادرم خدا مهربونترینه نسبت به ما..خدا مسبب الاسبابه بخودش قسم هوامونو ننشستند لذا باید همون اول به این مسئله پایان می دادید اما اشتباه کرده و ادامه داده اید لیکن جلو ضرر را از هر کجا بگیره خیر و منفعت می باشد شما باید ارتباطت را با وی قطع کنید ان هم به یکباره، اصلا پاسخش را نده و کاملا رابطه را قطع کن به تهدیداتش گوش نکن چون وی نمی تونه کاری بکنه و با پیام چیزی اثبات نمیشه نهایت اینه که خودش هم پاش گیره و با حرفهای احساسی شما را به انحراف کشانده است لذا نگران پیام نباشید و قطع ارتباط کنیدنم حرف میزدم تا تکلیفمم معلوم شه و تو فصل امتحانات نمراتمو درخشان ننمایم
با تشکر از بذل توجه شما ( اینم به توصیه اقای امیر مهدی) باشین ببینین اون اختلافاتی که گفتین واسه شما قابل تحمل هست یا نه. اگه نبود شمام غمت کمتر میشه چون رسیدی به اینکه نمیتونی باهاش باشی. البته کاش اختلافاتتون رو بیشتر توضیح میدادین.موفق بافقط بگم خانمهای شبیه شما که ازدواج رو رها کردن به هوای اینکه موفقیت در زندگی بدست بیارن و کار و تحصیل و این چیزا الان به افسردگی رسیدن .... تازه افرادی که خیلی ادعاشون میشد و به تنهایی و استقلال صيغه موقّت يك نوع ازدواج است؛ همان طور كه ازدواج دائم نوع ديگرى از ازدواج است و هر دو شرايط و احكام خاص خود را دارد كه از جمله آن ذكر صيغه عقد، مهريه و مدت است. اما زنا بدون توجه به اين شرايط (مثل نخواندن صيغه عقد) كارى صورت مى‏گيرد.
۲. در ازدواج موقّت نسبت به دختر باكره، اجازه پدر و يا جد پدرى او لازم است؛ در نتيجه اين كار با اطلاع خانواده و به دور از احساسات و پنهان‏كارى‏ها صورت مى‏پذيرد( و نظر قاطبه مراجع بر این هست که باید اذن پدر وجود داشته باشه)
۳. در ازدواج موقت، زن بايد بعد از تمام شدن مدت عقد، عده( ومدت عده بستگي به موارد خاص دارد و حداقل از دو ماه كمتر نيست) نگه دارديعني بعد از هر صيغه موقت بايد مدت نسبتا تقريبا طولاني را از صيغه شدن خودداري كند ؛ ولى در زنا اين قانون وجود ندارد.
۵. در ازدواج موقت، مرد مسئوليت‏پذير است و توابع اين ارتباط را از جهت فرزنددار شدن احتمالى مى‏پذيرد؛ در حالى كه در عمل نامشروع اين امر وجود ندارد.

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی   |   ساخت وبلاگ   |   روانشناس ایرانی در لندن  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده